- شناسه خبر : 62913
- تاریخ انتشار : 17 بهمن 1400 - 01:55
در خانه های قدیمی، صندوقچه لباس، پشتیهای قالیچهای، پشهبند، کرسی ، میزهای بزرگ تلویزیون و خیلی چیزها بود که اینروزها دلمان برایشان تنگ شده است
نویسنده : سیدمصطفی صابری
بیشتر خانه های قدیمی ویلایی بودند، با کلی سوراخ و سمبه و وسیله .در دهه شصت و هفتاد خانههای ویلایی خاطرات جالبی را برای بچهها خلق میکردند. یکدست بودن خانههای آپارتمانی امروزی و متراژ کم باعث شده استفاده از فضاها بهینه باشد و برای همین جای خیلی چیزها خالی است.
اما پیش از اینها زیرزمین خانه میتوانست جای وسایلی مثل صندوقچه لباس و انواع دبههای ترشی و شوری باشد، روی تراس خانه غیر از منقل برای غذا و اسپند، پشهبند بود، حتی فرش و چیدمان اتاق مهمان کاملاً متفاوت از کلیت خانه بود و خلاصه کلی چیزهای سنتی و مدرن اما خاطرهانگیز که گاهی تشابهی هم با هم نداشتند در خانهها پیدا میشد که اینروزها خبری از آنها نیست. در این پرونده خاطرهبازی داریم با اسباب و وسایلی که روزگاری در هر خانهای بود اما حالا کمتر مشابهش را میبینیم.
از تلفنهای بزرگ قدیمی بگیرید تا ساعتهای شماطهدار، پشتیهای قالیچهای، صندوقچه لباس، مبلهای فِرفورژه و میز تلویزیونهایی که برای خودشان اندازه یک کمد بودند. برای اینکه دستهبندی بهتری داشته باشیم فضاهای منزل را تفکیک کردهایم. با ما باشید.
اتاق پذیرایی| اتاق پذیرایی برای بچههای قدیمی یک راز بود، کمتر میتوانستند داخلش نفوذ کنند. قندانهایش همیشه پر قند بود و موزه اشیای تاریخی هم محسوب میشد با وسایلی که همیشه آماده بودند یک مهمان از راه برسد.
انواع خوراکی| زیرزمین خانه های قدیمی مخزن خوراکیها بود. ترشی، شوری، انگور آویزان از سقف، انجیر خشک شده و نخ کشیده شده و دبه خیارشور. از هر چیزی یک عالمه خوبش، خانگی و خوشمزهاش پیدا میشد و مثل الان نبود که ملت یک شیشه کوچک خیارشور میگیرند تا چند وقت معیشت خانواده دچار تزلزل میشود.
تشت ظرف| یک تشتهای فلزی بود که ظرفها را داخلش میگذاشتند و داخل حوض حیاط یا زیرزمین میشستند. یک پایههای جالبی هم بود که شلنگ را از داخلش رد میکردند تا آب را عمودی بریزد داخل تشت. البته بعضیها از پاره آجر برای اینکار استفاده میکردند.
قفسه مشبک و قفسه معمولی| قفسه مشبک و قفسه فلزی معمولی فقط برای کتابهای بچههای خانواده نبود. گاهی نظم دهنده رب، کنسرو، خوراکیها و وسایل بود. حتی بعضیها از قفسه بهعنوان جاکفشی استفاده میکردند.
پشهبند| پشهبند را میشد روی تراس، داخل حیاط یا روی بام نصب کرد و یک شب گرم تابستانی داخلش خوابید و بهپشههای بیرون که تشنه خونت بودند، خندید.
رادیو ضبط و ویاچاسها| رادیوهای قدیمی که گاهی بین طولموجهای داخلی، خارج را هم میگرفتند با انواع برنامهها جزء جداییناپذیر زندگی قدیم بودند. پدربزرگها از چند دقیقه مانده به اخبار، طول موجها را دستکاری میکردند تا وقتش که رسید اخبار را با صدای رسا گوش بدهند. هر چند الان هم در ماشین یا با تلویزیون رادیو گوش میدهیم اما خود گیرندهها دیگر نیست. درست مثل ضبطهایی که نوارها را جمع میکردند و روی مخ بودند. یا مثل دستگاههای پخش ویاچ اس که اگر دو بار فیلمی را رد میکردیم دفعه بعد برای تنبیه فیلم را خشدار پخش میکردند.
انواع ابزار آلات| پدرهای خانواده انواع آچار، پیچگوشتی، واشر، انبر، اره و … داشتند و هر وسیلهای خراب میشد آستین بالا میزدند و بعد از یکساعت ور رفتن خرابترش میکردند و دست آخر هم تعمیرکار از راه میرسید تا ماجرا ختم به خیر شود. اما الان از آنهمه تجهیزات در بیشتر خانهها خبری نیست.
پوستر ورزشی و سینمایی| اگر اتاق پذیرایی تابلوهای شیک یا نهایتش اثر هنری دختر خانواده را بهخودش میدید و اگر هال خانهها با عکس بزرگخاندانها پر شده بود، اتاق بچهها و گاهی زیرزمین که پاتوقشان بود پر میشد از پوستر فوتبالی یا راکی و البته عکس هنرپیشههای هندی.
دوچرخه هرکولس| کنار حیاط خانه های قدیمی یک دوچرخه هرکولس هم بود که زیر برف و باران دوام میآورد و سِت کامل ابزار مثل تلمبه، روغن، گلچرخ و… هم همراهش بود. دوچرخه هرکولس پدرها حکم چرخ خیاطی برای مادرها را داشت. کاملاً شخصی و مهم.
حوض آب و باغچه| البته حوض و باغچه وسیله نیستند اما نمیشود یادی از آنها نکرد. حوض آبی که پر ماهی بود، گاهی پر میوه. گاهی هم پر بچه. گاهی هم پر برگ و آشغال. خلاصه اگه پر آب بود پر چیزهای دیگر هم میشد. و باغچهای که بچهها در آن جوجههایشان را ول میکردند. مواظب بودند توپ سهلایهشان داخل باغچه نرود تا مبادا گلها خراب شود. به باغچه آب میدادند و مسئولیتپذیری را تمرین میکردند. هر چه بود آن روزها در ظاهر امکانات کم بود اما زندگی رنگ بهتری داشت. یادش بهخیر.
نویسنده : سیدمصطفی صابری | روزنامهنگار