• شناسه خبر : 29313
  • تاریخ انتشار : 04 تیر 1399 - 09:19

دختر ۲۶ ساله در ۱۵ سالگی با اصرار دایی اش با پسر جوانی ازدواج کرد اما پس از سالها زندگی و سعی برای ترک اعتیاد شوهرش، دست به پایپ شد و شیشه زندگی اش را از هم پاشید.

دختر مجرم

شهرخوان: فرشته هستم ۲۶ ساله که در یک خانواده مذهبی در یکی از شهرهای زنجان چشم به جهان گشودم . من فرزند آخر خانواده بودم و ۲ برادر و ۴ خواهر بزرگتر از خودم دارم .

۵ ساله بودم که پدرم فوت کرد و همه امورات زندگی با همه گرافتاریهایش به دوش مادرم افتاد . مادرم شبانه روز در یک شرکت کار می کرد تا هزینه تحصیل ، درمان و زندگی مان را فراهم کند .

۱۵ ساله بودم که ایرج دوست دایی ام وارد زندگی ما شد و مرا به عقد او درآوردند . پس از ازدواج فهمیدم که ایرج اعتیاد به موادمخدر دارد و برای ترکش تلاش زیادی کردم اما فایده ای نداشت

پس از دو سال صاحب فرزند پسری شدیم

پس از دو سال صاحب فرزند پسری شدیم و من امیدوار بودم شاید بخاطر فرزندمان هم که شده ایرج دست از سر مصرف موادمخدر بکشد ولی متأسفانه فایده ای نداشت .

چندبار قهر کردم و به خانه مادرم رفتم تا بلکه سرش به سنگ بخورد ولی فایده ایی نداشت و هر دفعه با وساطت دایی ام به زندگی ام بر می گشتم .تا به خودم آمدم دیدم پایپ تو دستم و مشغول مصرف شیشه هستم .

شوهرم برای اینکه من اعتراضی نکنم مرا نیز معتاد کرد و بدبختی زندگیم را دو چندان شد.

پس از ۵ سال دیگر دوام نیاوردم و از همسرم طلاق گرفتم و به خانه اولم یعنی پیش مادرم برگشتم .

با کمک مادرم شیشه را ترک کردم و مدت ۳ سال پاک بودم که با چند نفر دوست شدم و چون آنها شیشه مصرف می کردند من هم مجدداً به وسوسه آنها دوباره شروع به مصرف کردم و این کار موجب شد تا با بردارم اختلاف پیدا کردم و دیگر به خانه مادرم نرفتم و برای خود خانه مجردی اجاره کردم که با افراد ناباب معاشرت داشتم که الان هم توسط پلیس همراه یک مرد در خانه خودم و مقداری مواد مخدر شیشه دستگر شدم.

از کرده خود بسیار پشیمان هستم و اگر به حرف مادر بیچاره و برادرم گوش می کردم و با دوستان ناباب معاشرت نمی کردم الان شرایطم اینگونه نبود . نمی دانم چه جوری باید به مادرم اطلاع بدم . پشیمانم …..



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

up