آن قدر در لجنزار فساد و خلاف فرو رفته ام که حتی میترسم برای احقاق حقم به پلیس مراجعه کنم چرا که میدانم اگر اسرارم فاش شود، خودم اولین کسی هستم که باید مجازات شوم چرا که ...
درم بعد از آن که بازنشسته شد، اخلاق و رفتارش نسبت به من تغییر کرد. او میدانست که در سالهای گذشته برای آن که نامادری ام را نرنجاند، بارها قلب مرا شکسته است به طوری که در زندگی دچار سختیهای شدیدی شده ام، اما اکنون مانند کوهی پشت سرم ایستاد.
حرف هایش بسیار زیبا و رویایی بود. همیشه می گفت من مخاطب خاص شعرهای عاشقانه اش هستم .گاهی من را مهر و ماه می خواند و گاهی دختر ماه پیشونی قصه های کودکی اش... با او به خانه آرزوهایم کوچ می کردم و خوشبخت ترین دختر روی زمین بودم تصور می کردم نیمه گمشده ام را پیدا کردم کسی که با او می توانم تمام تلخکامی های گذشته را پشت سر بگذارم... اما اکنون از خانه آرزوهایم جز ویرانه ای باقی نمانده است...
یک زن مستمریبگیر میگوید: مدام اعلام میکنند حداقل حقوق بازنشستگان، ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان است؛ الان حقوق من با افزایش حقوق امسال، فقط ۹۰۰ هزار تومان است! چرا هیچ کس به فکر ما مستمریبگیران نیست؛ خیلی از ما زیر یک میلیون تومان حقوق میگیریم.
دختر ۲۶ ساله در ۱۵ سالگی با اصرار دایی اش با پسر جوانی ازدواج کرد اما پس از سالها زندگی و سعی برای ترک اعتیاد شوهرش، دست به پایپ شد و شیشه زندگی اش را از هم پاشید.