مرد قاتل: از خواب بیدار شدم و همسرم را با مرد غریبه دیدم

رسیدگی به این پرونده از سیزدهم بهمن سال ۹۴ به دنبال زخمی شدن یک مرد جوان به نام سیامک در دستور کار ماموران کلانتری قرچک ورامین قرار گرفت.سیامک که چاقو خورده و به بیمارستان منتقل شده بود گفت مرد جوانی به نام پیمان او را زخمی کرده است. پیمان بازداشت شد و اظهارات تکان دهنده ای را مطرح کرد.

وی گفت: سیامک با زنم رابطه پنهانی داشت و او را آزار داده بود.به همین خاطر همراه همسرم به شعبه هفتم دادگاه کیفری تهران رفتم و از او و دو دوستش که با زنم رابطه پنهانی داشتند شکایت کردم. اما دیشب وقتی از خواب بیدار شدم سیامک را در خانه ام دیدم.او فرار کرد و من همسرم را کشتم. بعد از قتل سراغ سیامک رفتم تا او را بکشم. اما او معجزه آسا زنده ماند.

به دنبال اظهارات این مرد،ماموران به خانه وی در قرچک رفتند و با جسد خونین همسرش به نام صدف روبه رو شدند که میان یک فرش پیچیده شده بود.

جسد که جای بریدگی های متعدد روی آن نمایان بود به پزشکی قانونی منتقل شد و پیمان تحت بازجویی قرار گرفت.

وی گفت: همسرم شب‌ها به من قرص خواب آور می‌داد تا زودتر بخوابم .اما آخرین بار یکباره از خواب بیدار شدم و همسرم و مرد غریبه را با هم دیدم. من شوکه شده بودم که سیامک بلافاصله خانه مان را ترک کرد.

من در اوج خشم پتو را روی صورت همسرم کشیدم و او را در میان یک فرش پیچیدم و با کارد آشپزخانه به جانش افتادم. بعد از قتل همسرم،صبح به سراغ سیامک رفتم که او را می شناختم و می دانستم در نزدکی خانه مان مغازه دارد .می خواستم او را بکشم.به همین خاطر چند ضربه چاقو به او زدم و فرار کردم.

به‌دنبال اعتراف‌های مرد جوان وی در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.پرونده شکایت وی و همسرش نیز که مدعی تجاوز سه مرد بودند در همین شعبه مورد بررسی قرار گرفت.

در جلسه دادگاه مادر همسر پیمان درخواست قصاص را مطرح کرد و گفت: این دامادم بدبین است.او گمان می کرد همسرش با سه مرد رابطه داشته و مردان جوان همسرش را آزار داده بودند. به همین خاطر دخترم را مجبور کرد به دادگگاه بیاید و علیه سیامک و دو مرد دیگر شکایت کند. اما او چند روز بعد دخترم را کشت و سپس سراغ سیامک رفت. او دخترم را قربانی بدبینی کرد.به همین خاطر برایش قصاص می خواهم. اما دختر ۱۰ساله قربانی اعلام گذشت کرد و از پدرش دیه خواست.

وقتی پیمان در جایگاه متهم ایستاد گفت: من اتهام قتل همسرم را قبول دارم .او به من خیانت کرده و مستحق مرگ بود. آخرین بار به من قرص خواب آور خورانده بود تا سیامک را به خانه مان دعوت کند. وقتی آنها را با هم دیدم کنترل اعصابم را از دست دادم و همسرم را کشتم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و پیمان را به قصاص محکوم کردند. اما این حکم در دیوان عالی کشور تایید نشد. قضات دیوان عالی کشور خواستند تا بار دیگر تحقیق درباره این پرونده از سر گرفته شود و شاهدان به دادگاه احضار شوند.

با تکمیل تحقیقات پیمان بار دیگر در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.در آن جلسه سه مردی که پیمان به عنوان متجاوز از آنها شکایت کرده بود به دادگاه احضار شدند.

سیامک گفت: پیمان بیمار روانی است و دچار توهم شده. من هرگز به خانه آنها نرفته و همسرش را ازار نداده بودم . او همسرش را قربانی بیدبینی خود کرد.

دو مرد دیگر نیز گفتند: ما هیچ رابطه ای با زن جوان نداشتیم و نمی دانیم چرا او و همسرش به دادگاه رفتند و علیه ما شکایت کردند. احتمالا پیمان همسرش را مجبور کرده بود به دادگاه برود و چنین ادعایی را مطرح کند. او بدبین و بیمار روانی است.

وقتی نوبت دفاع به پیمان رسید اتهام قتل همسرش را گردن گرفت و اظهارات قبلی اش را تکرار کرد. وی گفت: من بیمار روانی نیستم و همسرم را قربانی بدبینی نکرده ام.همسرم مستحق مرگ بود.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.