- شناسه خبر : 69042
- تاریخ انتشار : 18 آبان 1401 - 01:47
از آنجایی که «کتاب»، یار مهربان است و دانا و خوشزبان، بهتر است نسبت به آثار این یار مهربان بر سلامت روانی و اجتماعی خود آگاهتر باشیم.
شیرین توانا- روانشناس و رواندرمانگر
شهرخوان: نتایج تحقیقات و پژوهشهای اندیشمندان بسیاری در سراسر جهان، مشخص کرده است که «مطالعه» یکی از ایدهآلترین شیوههای آموزش و پرورش در ابعاد مختلف برای افراد محسوب میشود که اثربخشی آن بسیار نامحدود عمل میکند. افرادی که بهطور منظم در برنامه روزانه یا هفتگی خود، کتابخوانی را گنجاندهاند و برای آن برنامهریزی کردهاند، افراد و شهروندانی مؤثر در جوامع خود هستند. یک جامعه برای برخورداری از سلامت همهجانبه، در درجه اول به سلامت روانی افراد نیازمند است. این امر، زمانی محقق خواهد شد که چاپ کتاب در یک جامعه رونق داشته و مردم به سمت کتابخوانی و مطالعه سوق داده شوند. به همین جهت میبایست اقدامات لازم برای فرهنگسازی در این زمینه صورت گیرد. برای این منظور باید از سنین پایه و کودکی آغاز کنیم. باید بازار کمی و کیفی کتب کودکان را رونق بخشیم و برای واردات و صادرات منابع گوناگون، سرمایهگذاری کنیم. در برشمردن آثار روانی و اجتماعی نهادینهکردن این فرهنگ پسندیده و سازنده یا دوستی بیشتر با یار مهربان میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
اساسیترین تأثیر مطالعه کتاب در ناحیهای از مغز اتفاق میافتد که با درک زبان در ارتباط است؛ یعنی «کورتکس» گیجگاهی چپ مغز. پردازش موارد نوشتاری از حروف تا کلمه، جمله و داستان کامل، توجه نورونها را بهخود جلب میکند تا بتوانند اطلاعات را منتقل کنند. در حقیقت میتوان اینگونه بیان کرد که مطالعه کتاب برای بخش زبانی مغز مانند فعالیت فیزیکی و ورزشی عمل میکند.
مطالعه کتاب سبب میشود تا هوش انسان افزایش یابد؛ چراکه در جریان و فرایند مطالعه، عملکرد مغز بهعلت تغییرات عصبی و افزایش اتصالات مغزی، سرعت و بهبود مییابد.
خواندن کتاب یکی از بهترین روشها برای افزایش آرامش و درمان اختلال بیخوابی است. زمانی که در نور کم به مطالعه کتاب میپردازیم، مغز درمییابد که زمان استراحت فرا رسیده است.
یکی دیگر از آثار کتاب روی روان افراد، ایجاد طبع لطیف و مهربان است. زمانی که مطالعه میکنید، از نظر احساسی با شخصیتهای داستان ارتباط برقرار کرده و به عمق داستان میروید. این نوع ارتباط سبب میشود تا چنین افرادی در دنیای حقیقی نیز دلسوز و مهربان باشند.
واضح است که فرد آگاه و باهوش که معلومات بالایی دارد، از جذابیت بیشتری نزد دیگران برخوردار است. کسی که توانایی بحث درباره هر موضوعی را دارد، توجه دیگران را بهخود جذب کرده و مورد تمجید آنها واقع میشود. یکی از راههای کسب این نوع جذابیت، مطالعه است.
با مطالعه به جنگ با افسردگی، اضطراب و استرس بروید. براساس یکی از تحقیقات صورتگرفته در این حوزه، افراد بیماری که برای رفع اضطراب خود از کتاب راهنما کمک گرفته بودند، سریعتر از سایر مراجعان به روانشناس، توانستند بر اضطراب خود غلبه کرده و آن را کاهش دهند.
افراد کتابخوان اشتیاق بیشتری برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی مختلف، از خود نشان میدهند.
با مطالعه انواع سبکهای نگارشی کتاب، با لغاتی آشنا میشوید که اغلب آنها را بهکار نمیبرید، حتی با واژگان جدیدی مواجه میشوید که معنی آنها را از محتوای کتاب دریافت میکنید. با توجه به این نکات میتوان گفت، مطالعه کتاب علاوه بر گسترش دایره واژگان، ادبیات و دانش شما را نیز افزایش میدهد.
حتی میتوانید نویسنده شوید. در زمان مطالعه کتاب، بهصورت ناخودآگاه تحتتأثیر سبک نگارش نویسنده قرار گرفته و از آن الگوبرداری میکنند. بهتدریج با انبوهی از الگوهای نگارشی مواجه میشوید که قدرت بهکارگیری و یا ترکیب آنها را نیز کسب کردهاید.
افراد علاقهمند به مطالعه، درصد ابتلا به بیماری آلزایمر در آنها پایینتر از دیگران است. مغز انسان مانند دیگر اعضای بدن، نیازمند ورزش است و بهترین ورزش برای آن مطالعه و خواندن کتاب است.
کتابخوانها، با تمرکز بالا توانایی تجزیه و تحلیل مسائل و مطالب مختلف را کسب میکنند. در واقع کتابخوانی شما را مجبور به فکر کردن میکند و تفکر کردن باعث قویتر شدن مغز شما خواهد شد. ذهنی که با کتابها پرورش یافته بهسادگی هرچیزی را نمیپذیرد و رد نمیکند. این ویژگی به شما کمک میکند تا انتخابها و تصمیمات بهتری داشته باشید.
زمانی که فرد به مطالعه میپردازد، برای حس و درک مطلب مورد مطالعه باید حضور روانی داشته باشد که ارمغان اصلی این نوع از حضور، آرامش درونی است که در گذر زمان به ویژگی شخصیتی فرد تبدیل میشود.
با کتابخوانی، خلاق شوید. زمانی که کتاب را پیش روی خود میگشایید، خلاقیت شما آزاد میشود و شروع به تصویرسازی میکند.