- شناسه خبر : 49254
- تاریخ انتشار : 23 مهر 1401 - 12:11
سپهر خلجی
چرا در موضوعات مختلف، افکار عمومی جامعه بهراحتی زیر ضربه قرار میگیرد؟ و چرا جریان رقیب میتواند با کمترین امکان، جریانسازی کرده و وارونگی افکار عمومی ایجاد کند. از کدام نقاط آسیب میبینیم؟ چرا هر رخدادی ولو به ظاهر ساده و کم اهمیت بیدرنگ به مسئلهای برای افکار عمومی تبدیل میشود؟ حتماً در پیرامون خود با موارد متعددی از این موضوعات مواجه شدهاید. از برخورد فلان مأمور سدمعبر با یک دستفروش در گوشهای از یک شهرستان تا درز اسنادی از یک مقام مسئول.
به چند نکته مهم توجه کنید!
در بسیاری از رویدادها که با واکنش افکار عمومی مواجه میشود در خوشبینانهترین حالت و در مقام چارهجویی، بهدنبال یافتن راهی برای مقابله با افکار و حل فوری مسئله هستیم تا به این شیوه بتوانیم موج ایجاد شده را خنثی کرده و از کار بیندازیم بدون اینکه به «بسترها» و «عوامل مداخلهکننده» در بروز پدیده توجه داشته و در رفع و اصلاح آن بکوشیم. بهعبارتی در مقام چارهجویی همیشه با رجوع به مرحله آخر، دنبال راهکار میگردیم غافل از اینکه افکار عمومی خاصیت فرایندی دارد و در نخستین گام باید علل و زمینههای حساسیت افکار عمومی را مدنظر قرار داد در غیراین صورت حتی اگر بتوانیم به ظاهر بر یک بحران غلبه کنیم اما چون به زمینهها و عوامل دخالتکننده توجه نکردهایم افکار عمومی با یک رویداد جدید، مجدداً دچار امواج و التهاب خواهد شد.
علاوه بر ضرورت توجه به فرایندها در مواجهه با افکار عمومی باید توجه داشت افکار عمومی موجودی است که «حیات» دارد و «تغذیه» میشود. حیات دارد چون حرکت میکند و از نقطهای به نقطه دیگر جریان مییابد، فراز و فرود پیدا میکند. از طرف دیگر بهصورت مداوم تغذیه میشود، یعنی ورودی دارد. ورودیها هستند که افکار عمومی را به حرکت وامیدارند. پس علاوه بر زمینهها و عوامل مداخلهگر باید به ورودیهای افکار عمومی توجه کرد. این بخش عمدتاً مربوط به حوزه رسانه است یعنی رسانه(اعم از دیداری و شنیداری و شبکههای اجتماعی و…) رکن اصلی تأمین ورودیهای افکار عمومی را تشکیل میدهند.
چه باید کرد؟
به بخش اول برمیگردم؛ زمینهها و عواملمداخلهگر. در بررسیهای علمی در حوزه افکار عمومی نارساییهای موجود در ساختار رسانه و اطلاعرسانی، حافظه اجتماعی مخاطبان و برداشتهای ذهنی و تجربه آنان از عملکردهای گذشته، برآوردهای اشتباه مدیران از جامعه، عدمرسایی و روایی پیام، شرایط نامساعد اجتماعی و اقتصادی و حضور پرقدرت جریان رقیب در فضای رسانه ازجمله زمینههای بروز پدیده وارونگی افکار عمومی است و در کنار آن کمتوجهی به ظرفیتهای اقناعی پیام، نقش عواطف و احساسات مخاطبان، نقش رابطه نهادهای اجرایی با مردم و کمتوجهی به قدرت تشخیص افکار عمومی در رویدادهای مختلف از عوامل مداخلهکننده در وارونگی افکار عمومی جامعه است. تا زمانی که اولویت و تمرکز به جای اصلاح و ترمیم زمینهها و عوامل دخالتکننده در تحریک افکارعمومی(علتها) بر چگونگی حل فوری مسائل پیش آمده(معلولها) باشد، نخواهیم توانست به شرایط عادی برگردیم.
در عین حال باید توجه کنیم که افکار عمومی پدیدهای است واکنشی. یعنی ابتدا حالت کنشی ندارد بلکه پدیدهای است تبعی و از جنس واکنش که تحتتأثیر رویدادها و ورودیها به اشکال مختلف بروز عینی مییابد.
در این شرایط چگونه باید با افکار عمومی مواجهه و از آن پاسداری کنیم؟ گام اول؛ توجه و تمرکز بر زمینهها و عوامل مداخلهگر و گام بعدی؛ اصلاح و تمرکز بر ورودیها است.
کارشناس رسانه *