- شناسه خبر : 71930
- تاریخ انتشار : 17 فروردین 1402 - 01:42
فضا باید انسان را به مکث، تفکر، آرامش و پذیرفتن هویت و نقشهای موثر دعوت کند.
نویسنده: سورنا ساداتی
فضا باید انسان را به مکث، تفکر، آرامش و پذیرفتن هویت و نقشهای موثر دعوت کند.
شخصیت فردی، فرهنگ خانوادگی و هنجارهای اجتماعی در خیلی از مواقع متاثر از محیط است، فضا میتواند هویت جمعی را تقویت کند، بهموقع در خدمت فرد باشد، حس امنیت ایجاد کند، به نیازهای جسمی و روحی پاسخ دهد، زمینه وابستگی آدمها به هم را فراهم کند، باعث شکلگیری بهتر روابط بین اعضای خانواده، یک مجتمع یا محله شود، بستری برای بازی کردن بچهها باشد تا زندگی را تجربه کنند و معماری قرار است دانشی باشد برای اینکه فضا، محیط، خانه، محله و شهر در خدمت نیازهای جسمی و روحی عمیق آدمها باشد. اما متاسفانه این روزها فقط نیاز به سرپناه را برای عدهای و سود هنگفت را برای عده دیگری فراهم میکند بدون پاسخ به نیازهای عمیق آدمها. انسانمحور بودن پیش فرض معماری است، اما آنقدر در ساخت خانه با مدهای روز و بدون توجه به تفاوت آدمها و در طراحی مجتمعها و محلهها نادیده گرفته شده که باید روی آن با عبارت «معماری انسانمحور» تاکید کنیم.
معماری برای آنکه انسان محور باشد باید نیازهای واقعی را بشناسد، از منفعتهای زودگذر که در تضاد با زیباییشناسی واقعی هستند تفکیکشان کند تا بتواند الگوهای رفتاری مثبت ما را تقویت کند و با طراحی درست، در خدمت نقشهای سازندهای مثل خواهر و برادر بودن، مادر و پدر بودن، همسایه و همبازی بودن باشد. اگر نگاه درستی به رسالت معماری داشته باشیم با این سوال مواجه نیستیم که چه خانهای روی بورس است، چه طراحی مد است و … بلکه سوال درست این است که چه انسانی میخواهیم؟ چقدر میتوانیم با طراحی درست به زندگیها کیفیت بدهیم و انسانها را در موقعیتهای مختلف به مکث، مراوده، همدلی، تفکر و آرامش دعوت کنیم. در این مسیر باید شناخت از انسانها، تجربههای زیستی، سبک زندگی، نسبتی که با محیط دارند و فرهنگشان داشته باشیم تا بهجای فراری کردن آنها از محیط، محیط را به بخشی از تاروپود زندگی آنها تبدیل کنیم. معماری باید بعد از رسیدن به پاسخ، نیاز انسان را اولویت قرار دهد نه خواسته کارفرما را. درحالی که بین نفع مالی و نیاز انسان، همیشه اقتصاد برنده است.
درحالیکه بهطور مثال اگر فضای سبز، نور کافی، محیط بازی برای رشد خلاقیت و کنجکاوی از نیازهای کودکان در خانه، مجتمع و محله است، باید تا حدامکان بهینهترین شکل ایجاد تعادل بین این نیاز تعامل فرد با فضا و سازه و اقتصاد کار برقرار شود که همیشه بازنده کار، نیاز روحی انسان نباشد. توجه به این نکته هم مهم است که معماری انسان محور یک سبک نیست، چون با موجودی مثل انسان مواجه است که در گذر زمان نیازهای متفاوتی دارد، در هر منطقه فرهنگ خاص خودش را دارد و برای حل مسائلش سراغ روشهای متنوع میرود، با این حساب امکان این نیست که معماری انسانمحور را مثل سبکهای معماری در چند مولفه خلاصه کنیم. اهمیت این نوع معماری در شکوه و عظمت سازهها نیست بلکه موفقیت اش در میزان پاسخی است که به نیاز کاربرانش میدهد. نیازهایی که روح انسان را جلا میدهند.